ارزیابی رفتار تهاجمی والزامات قدرتنمایی در برابر محورغربی صهیونیستی

ارزیابی رفتار تهاجمی والزامات قدرتنمایی در برابر محورغربی-صهیونیستی
✍سعیدشهرابی فراهانی/ تحلیل گرارشدسیاسی.امنیتی.بین الملل/ مدیرمرکزپژوهش ومطالعات بین المللی ضدصهیونیستی/ مدیرتبیین اتاق تحلیل جبهه مقاومت
درک صحیح از منطق رفتاری ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی، مستلزم پذیرش یک اصل کلیدی در روابط بینالملل است: محور غربی تنها زبان قدرت را میفهمد و در برابر منطق مقاومت و بازدارندگی مؤثر، دچار تزلزل محاسباتی میشود. هرگونه رویکرد مبتنی بر مصالحه یکجانبه، انفعال یا نرمش بیمحابا، نهتنها موجب توقف تهاجم نمیشود، بلکه حریصانهتر شدن طرف متخاصم را بهدنبال خواهد داشت.
نمونههای میدانی متعددی این واقعیت را تأیید میکنند. تجربه جنگ ۱۲ روزه غزه (۲۰۲۱) و مقاومت متمرکز در جبهه یمن نشان داد که تنها هنگامیکه توازن قوا بهنفع جبهه مقاومت تغییر میکند، دشمن ناچار به عقبنشینی میشود و گفتمان بازدارندگی از حالت شعاری خارج شده، وارد مرحلهی بازتعریف مرزهای تهدید میگردد
اکنون غرب، با اتکا به رژیم صهیونیستی، در حال بازتولید یک خط دفاعی نیابتی در قلب ژئوپلیتیک جهان اسلام است. اسرائیل صرفاً یک رژیم اشغالگر نیست؛ بلکه خط مقدم ساختار تمدنی غرب برای مهار خیزش ملل مستقل شرقی و اسلامی است. بنابراین، هرگونه سادهسازی تهدید صهیونیسم صرفاً به مسئله فلسطین، باعث خطای راهبردی در تحلیل ساختار تهدید میشود
امروز، شرایط بهگونهای است که دیگر نمیتوان با تحلیلهای کلاسیک مبتنی بر تقدم جغرافیایی، انتظار داشت که بحرانها یکی پس از دیگری و بهترتیب در منطقه تسری یابند. الگوی بیثباتسازی منطقهای غرب از حالت خطی خارج شده و به الگویی همزمان، چندلایه و چندجبهه تبدیل شدهاست.
سوریه، عراق، ترکیه، مصر، لبنان و حتی ایران، همگی بهنوعی در این ماتریس پیچیده هدفگذاری شدهاند
در این چارچوب، رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۲۳ بهبعد وارد مرحلهای از ترکتازی میدانی شده که در ظاهر، نشانگر اعتمادبهنفس بالا و دست بالا در توازن منطقهای است. اما در عمق، این رفتارها بیشتر از آنکه حاکی از قدرت باشد، بازتابی از اضطراب راهبردی و تلاش برای تغییر مسیر افکار عمومی داخل اسرائیل و منطقه است
از جمله در سوریه، رژیم صهیونیستی با افزایش سطح و شدت حملات هوایی و سایبری، عملاً نشان داده که “سوریه آینده” را نهتنها جولانیزه نمیبیند، بلکه آن را بهرغم همه هزینهها، همچنان تحت سایه دولت بشار الاسد ارزیابی میکند
این موضوع یک پیام ضمنی اما مهم دارد: تلآویو میداند که سیاست تغییر رژیم در سوریه شکست خورده، اما از هماکنون تلاش میکند در چارچوب جنگ شناختی و تخریب ساختاری، برای دولت بشار، هزینهای فراتر از ظرفیت داخلی و منطقهای ایجاد کند
در همین راستا، تحلیل ساختار حملات اسرائیل در منطقه نشان میدهد که رژیم صهیونیستی در حال انتقال تمرکز خود از مقابله با تهدیدهای فوری (مانند خطوط انتقال تسلیحات یا نیروهای مقاومت) به عملیاتهای فرسایشی علیه زیرساختهای دفاعی، لجستیکی و اقتصادی است. این تغییر فاز، نشاندهنده گذار از جنگ بازدارنده به جنگ فرسایشی چندبعدی است
🔻 جمعبندی راهبردی:
▪️زبان بازدارندگی تنها زبان قابل فهم برای واشنگتن و تلآویو است. هرگونه مصالحه، عقبنشینی یا تعلیق در قدرتنمایی، صرفاً باعث گسترش تهاجم میشود.
▪️اسرائیل، پروژهای منطقهای و تمدنی برای مهار جهان اسلام است؛ نه یک رژیم صرفاً اشغالگر. باید درک عمومی از ماهیت رژیم صهیونیستی در جهان اسلام بازتعریف شود.
▪️مدل تهدید غربی دیگر مبتنی بر تقدم و تأخر جغرافیایی نیست؛ بلکه تهدید همزمان چند کشور هدفگذاری شده است. ایران، سوریه، عراق، ترکیه و مصر همگی در یک میدان طراحیشده قرار دارند.
🌎پایان خندههای صهیونیستی، آغاز گریهای راهبردی است. تاریخ نشان داده که هرگاه دشمن وارد فاز افراطی تهاجم میشود، در آستانه یک شکست بزرگ قرار دارد
در نهایت، باید گفت که آینده منطقه را نه با تسلیم، بلکه با تعمیق محور مقاومت و تثبیت بازدارندگی فعال میتوان رقم زد. اگر جبهه مقاومت بهموقع وارد مرحله «قدرتنمایی هدفمند» شود، نهتنها از تکرار سناریوهای ویرانگر جلوگیری خواهد شد، بلکه ساختار صهیونیسم جهانی نیز وارد مرحله افول شتابیافته خواهد شد.









Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!