راهبردهای نوپدید ترامپ؛ تثبیت سلطه، تقابل با ایران و مهندسی بحران فلسطین

⚠️راهبردهای نوپدید ترامپ؛ تثبیت سلطه، تقابل با ایران و مهندسی بحران فلسطین
✍سعیدشهرابی فراهانی/ تحلیل گرارشدسیاسی.امنیتی.بین الملل/ مدیرمرکزپژوهش ومطالعات بین المللی ضدصهیونیستی/ مدیرتبیین اتاق تحلیل جبهه مقاومت
در واپسین مواضع رسانهای ترامپ، رئیسجمهورآمریکا، بار دیگر چهره پنهان و سلطهجوی سیاست خارجی این کشور با بیانی صریح و بیپرده نمایان شد. در مصاحبهای با شبکه فاکسنیوز، ترامپ خلیج فارس را «پایتخت انرژی جهان» خواند و از نزدیکی بیسابقه آمریکا به این منطقه سخن گفت؛ منطقهای که از دید او میبایست در آغوش غرب باقی بماند و از نفوذ فزاینده شرق، بهویژه جمهوری خلق چین، مصون گردد
وی با طرح ادعای تهدید ایران، سعی دارد بار دیگر توجیهی برای حضور نظامی و سیاسی آمریکا در منطقه بیابد؛ حضوری که در واقع ریشه در استعمار نوین انرژی، مهار بیداری ملتها، و تضعیف جبهه مقاومت دارد. در همین چارچوب، ترامپ با تکرار شبههای نخنما، تردید خود را نسبت به ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران ابراز کرده و بر «راهحلهایی با یا بی خشونت» تأکید میورزد، حال آنکه تجربه گذشته نشان داده است راهبرد واشنگتن همواره با فشار، تحریم، و مداخله مستقیم یا نیابتی همراه بوده است
در سوی دیگر، افشاگری رسانههای آمریکایی از جمله شبکه NBC News پرده از طرحی خطرناک برداشت: انتقال اجباری و دائم جمعیت فلسطینی نوار غزه به لیبی. این سناریوی غیرانسانی و ضدبشری، که در دل خود نمونهای عینی از پاکسازی قومی و انتقال بحران به ژرفای جغرافیای آفریقاست، از سوی دولت ترامپ و با مشورت با برخی طرفهای لیبیایی در حال بررسی است. آنگونه که منابع آگاه فاش کردهاند، آمریکا در ازای پذیرش فلسطینیان، وعده آزادسازی میلیاردها دلار از داراییهای بلوکهشده لیبی را داده است؛ ترفندی برای معامله با سرنوشت ملتها
این رویکرد، بخشی از راهبرد کلان کاخ سفید برای مهندسی ژئوپلیتیک منطقهای است که با هدف تضعیف آرمان فلسطین، تخریب هویت مقاومت، و استحاله جغرافیای بحران طراحی شده است. بیتردید، چنین طرحهایی با مقاومت تاریخی ملت فلسطین و بیداری امت اسلامی مواجه خواهد شد و همانگونه که پیشینیان ترامپ در باتلاق مقاومت گرفتار آمدند، این پروژه نیز جز رسوایی و شکست برای معماران آن در پی نخواهد داشت
تحلیل راهبردی
سخنان اخیر ترامپ، نه صرفاً یک موضعگیری فردی، بلکه بازتاب سیاستهای عمیق نظام سلطه در دوران بازگشت محتمل او به ساختار رسمی قدرت در آمریکا تلقی میشود. ترسیم آینده منطقه، بدون شناخت و مقابله با این خطمشیها، سادهانگاری راهبردی است. آنچه امروز مورد نیاز است، تداوم هوشمندانه محور مقاومت، تقویت پیوندهای منطقهای و گسترش جبهه بیداری اسلامی در برابر امواج نوین استکبار است








Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!