⚠️تحولات پس از هفتم اکتبر( طوفان الاقصی) و بازتعریف نظم امنیتی خاورمیانه
⚠️تحولات پس از هفتم اکتبر( طوفان الاقصی) و بازتعریف نظم امنیتی خاورمیانه
✍سعیدشهرابی فراهانی/ تحلیل گرارشدسیاسی.امنیتی.بین الملل/ مدیرمرکزپژوهش ومطالعات بین المللی ضدصهیونیستی/ مدیرتبیین اتاق تحلیل جبهه مقاومت
تحولات پس از ۷ اکتبر ساختار امنیتی و سیاسی خاورمیانه را بهصورت بنیادین دگرگون کرده است. بحران غزه که در ابتدا بهعنوان درگیری محدود میان اسرائیل و گروههای مقاومت تلقی میشد، به سرعت به میدانی برای رقابت قدرتهای منطقهای و جهانی بدل شد. ورود مستقیم آمریکا از طریق پشتیبانی نظامی و سیاسی از اسرائیل و شکلگیری موج جهانی از اعتراضات انسانی و سیاسی، نظم پیشین منطقه را دچار گسست کرده است. اکنون غرب آسیا در حال عبور از مرحلهای است که در آن، موازنهٔ قدرت، تعریف مشروعیت و حتی مفهوم امنیت جمعی در حال بازسازی است
در وضعیت کنونی، سه روند اصلی قابل تشخیص است: نخست، تضعیف مشروعیت بینالمللی اسرائیل بهدلیل حجم بالای تلفات غیرنظامیان در غزه و تغییر نگاه افکار عمومی جهانی نسبت به مسئله فلسطین؛ دوم، فعالتر شدن محور مقاومت و هماهنگی عملیاتی آن از یمن تا لبنان، که باعث بازتعریف معادلات بازدارندگی شده است؛ و سوم، بازگشت رقابت قدرتهای بزرگ به منطقه، بهویژه حضور آشکار چین و روسیه در تعاملات سیاسی و مواضع ضدیکجانبهگرایی در سازمانهای بینالمللی
برای ایران، این وضعیت ترکیبی از فرصت و تهدید است. از یک سو، جایگاه اخلاقی و سیاسی محور مقاومت تقویت شده و امکان کنشگری ایران در قالب ابتکارات صلح، میانجیگری و حمایت از روندهای حقوقی بینالمللی افزایش یافته است. از سوی دیگر، خطر درگیریهای نیابتی و فشارهای ترکیبی علیه ایران، بهویژه در عرصههای اقتصادی، سایبری و رسانهای، در حال گسترش است. بازیگران غربی تلاش دارند با ابزارهای غیرمستقیم، هزینهٔ نفوذ منطقهای ایران را افزایش دهند، بدون ورود به مواجههٔ نظامی مستقیم
در چنین فضایی، دیپلماسی چندسطحی، مدیریت روایت و بازدارندگی هوشمند سه محور کلیدی راهبرد ایران بهشمار میروند. ایران باید از ظرفیت کشورهای بیطرف منطقه مانند عمان، قطر و ترکیه برای ایجاد مسیرهای میانجیگرانه استفاده کند و در سطح جهانی نیز روابط خود را با کشورهای جنوب جهانی، روسیه و چین بهگونهای تنظیم نماید که از انزوای دیپلماتیک جلوگیری شود. همزمان، مدیریت روایت رسانهای اهمیت ویژهای دارد؛ تمرکز بر جنبههای انسانی و حقوقی بحران غزه در مجامع بینالمللی میتواند چهرهای عقلانی، قانونمدار و اخلاقمحور از سیاست خارجی ایران ارائه دهد و از سوءبرداشتهای امنیتی بکاهد
در بعد امنیتی، حفظ آمادگی دفاعی ضروری است، اما اقدامات باید در چارچوب بازدارندگی هوشمند تعریف شود؛ یعنی پاسخگویی متناسب و هدفمند، نه واکنشغ گسترده و پرهزینه. توازن بین قدرت سخت و قدرت نرم در این مرحله تعیینکننده است. در عرصه اقتصادی نیز، تابآوری در برابر تحریمها از طریق تنوعبخشی به مسیرهای تجاری، تقویت پیوندهای منطقهای و استفاده از ظرفیت سازمانهای اقتصادی شرق و جنوب، از اهمیت ویژهای برخوردار است
جمعبندی راهبردی آنکه، بحران غزه نه صرفاً یک منازعه نظامی بلکه فرایندی بازتعریفکننده برای نظم سیاسی و امنیتی غرب آسیاست. این مقطع، آزمون بزرگی برای قدرتهای منطقهای از جمله ایران است تا با ترکیب هوشمند دیپلماسی فعال، کنترل بحران و حفظ بازدارندگی مشروع، جایگاه خود را در نظم جدید منطقه تثبیت کنند. بیتوجهی به این موازنه میتواند به افزایش فشارهای چندجانبه منجر شود، اما بهرهگیری هوشمندانه از فرصتهای انسانی و سیاسی، ایران را در مسیر بازیگری مؤثر و تعیینکننده قرار خواهد داد.
Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!